امروز صبح نیمه سکته ای نمودیم آن هنگام که استارت ماشین را زدم وبعد از اینکه روشن شد ناگهان خاموش شد و هر آنچه استارت زدم فایده نداشت وحدس زدم بلایی که بر سر اخوی آمد،برای من نیز تکرار شده وزنجیر تایم رد شده. خلاصه با کلی ناراحتی با دوستی ، که سمند سوار است قرار شد تا تعمیرگاه بکسلش کنیم.اما ایشان با مشاهده ماشین توصیه کرد اول سیستم سوخت وبرق را کنترل کنیم واگر نشد برویم که خدا را شکر وایر سر کویل شل شده بود و با محکم نمودن آن ماشین عزیز روشن شد و ما را از یک خرج 200-300 هزار تومانی رهایی داد.
اما بعد،شب گذشته بعنوان راننده، والدین را به بازدید اقوام بردم .یکی از آنها خانواده شهید بود که بتازگی تک فرزندی را که قبل از تولد، پدرش به شهادت رسیده بود را نامزد کرده بودند.چند نکته قابل توجه بود 1-شادی از چشمان مادری که به اجبار خانواده شوهر نتوانسته بود ازدواج دوباره کند با بثمر رسیدن تلاشهای طاقت فرسا که هم پدر بوده وهم مادر و....،موج که چه عرض کنم فوران میکرد.2-دختری که همیشه با چادر مشکی، ساکت ،کم رو وبه سختی می شد جواب سلام را شنید به یکباره مدرن (والبته کاملاٌ محجبه)خوشرو شده بود ودیگر از آن خصلتهای گذشته خبری نبود.ما نیزبسیار خوشحال شدیم.
گریزی هم بزنیم به سیاست، قضیه ترور مرحوم شیخ یاسن (خدایش بیامرزد) واکنشها وسروصدا های بعدی در رد ومحکوم کردن گرفته تا سکوت!! مرا یاد روش مشابه جناح راست خودمان انداخت.یادم هست قبل از انتخابات مجلس خبرگان یکی از اعضاء شورای نگهبان گفته بود :ما هر آنکه را خواستیم رد یا قبول میکنیم نهایتاٌ 2-3 ماهی سرو صدا می کنند وبعد ما 7 سال راحتیم.
اسراییل هم با این کاربعد از فروکش کردن اعتراضات تا مدتها راحت خواهد بود.