یکشنبه، فروردین ۲۳، ۱۳۸۳

بعد از سفری سه روزه، فرصتی پیش آمد تا نوشتاری تازه کنیم.شب گذشته مسیری 25 کیلومتری را با تاکسی طی نمودیم.باران نسبتاً تندی نیز می بارید.راننده عزیز هم با سرعت 120 کیلومتر می تازید وبا آنکه تصادفات رخ داده در هوای بارانی را می دید، احتیاطی در کار نبود. به نزدیکی مقصد که رسیدیم بدلیل تصادفی که صورت گرفته بود ،سنگی بزرگ به جهت هشدار در آن محل گذاشته بودند وراننده ما که متوجه سنگ نبود با سرعت، ماشین را از روی آن عبور داد وآن سنگ با تمام اعضاء وجوارح زیر و بند ماشین برخورد سختی نمود ،راننده به جهت بازدید توقف نمود واز ماشین پیاده شد. غیبت راننده همانا واعتراض وغرغرمسافرین همانا .یکی می گفت این چه وضع رانندگیست.دیگری، راننده با خودش مشکل داره،من گفتم :در ابتدای مسیر می خواستم پیشنهاد بدهم همه بخوابیم که اگر خواستیم به ملکوت بپیوندیم لااقل نفهمیم.
بمحض اینکه راننده سوار شد همه دم در کشیدیم(خفه شدیم) و انگار نه انگار که ما معترضیم.
ولی این حقیقت دارد.کسی جرات اعتراض نداره حتی برای اینگونه مسائل .
اما بعد،سر تیتر روزنامه ها را که در تله تکس می خواندم جمله جالبی از رئیس مجمع تشخیص در خطبه های نماز جمعه نقل شده بود که من کاملش میکنم:
مردم عراق باید درسی به آمریکا بدهند که دیگر هوس لشگر کشی به کشورهای اسلامی را پیدا نکند - تا امثال صدام !!! و فامیلهای وابسته هرکاری که بخواهند انجام دهند.
دست آخر اینکه،خداوند ظالمین را بتوسط ظالمین دیگرمشغول و سرگرم می نماید.


تازه های موسیقی آن طرف آب
بی بی سی فارسی
روزنامه شرق
فارسی VOA
گویا
پارس فوتبال
خبرگزاری ایسنا
خبر ورزشی



Weblog Commenting and Trackback by HaloScan.com

This page is powered by Blogger. Isn't yours?