در راستای اینکه اکثر دوستان به سفرهای تفریحی ،زیارتی ،سیاحتی وغیره رفتند (بینش معاصر به دوبی ،آلیوس ماکسیموس به لوکزامبورگ وآبچینوس به ناکجا آباد).نوشتار هم تصمیم گرفت به جهت عقب نماندن از قافله ،سفری به پایتخت جهان اسلام و حومه داشته باشد.
اگر خاطرتان باشد چندی پیش مطلبی نوشتم در خصوص اینکه: مردمی شدیم که دیگر جرات اعتراض را نداریم.
به هنگام بازگشت، مطابق بلیطی که تهیه نمودم بایستی اتوبوس ساعت 7 حرکت میکرد .خب چند دقیقه زودتر سوار شدیم ولی تا مدتها به جهت پر شدن معطل شدیم جالب این بود که
بمحض اینکه دستندرکاران متوجه نارضایتی مسافرین می شدند از روشهایی که بزرگترها برای ساکت کردن بچه ها بکار می برند،استفاده می کردند.مثلاً بعد از یه مدت کیک وساندیس و... توزیع کردند مدتی دیگر که گذشت شروع به پخش فیلم نمودند اما اتوبوس راه نیفتاد .البته در خلال این بچه گول زدن ها!! اعتراض های اندکی صورت میگرفت .خلاصه وقتی دیدند که اوضاع دیگه قابل کنترل نیست پفک وکیک هم تمام شده !!،اتوبوس راه افتاد.
بعد از طی مسافتی دوباره به جهت پر نمودن صندلی های خالی ،اتوبوس متوقف شد.اینجا بود که سر وصداها کم کم بلند شد البته در گوشی!!.یه مرد پیدا شد ورفت به راننده اعتراض کرد اعتراض همانا و دعوای لفظی همانا. مردم هم (که یکیشون من بودم) موضع عوض کردند آقا اشکال نداره بذار کارشو بکنه.(چون گفت اگه معترضی پولت را بگیر وپیاده شو ) راننده هم که خیلی رند بود بقول بچه ها گفتی موضوع را ناموسی کرد که من میخواستم زن و بچه مردم را سوار کنم که کنار خیابان نباشند اگه زن و بچه خودت بودند بازهم اعتراض می کردی؟
کنار دستی من جمله قشنگی گفت:
دلم میخواست این زن وبچه میگفتند پول نداریم ،آنوقت ببینم باز هم سوارشون میکرد؟؟!! دوستان امروز روز تشکیل مجلس هفتم است !!!!!!!!!!!!