توفیق اجباری حاصل شد تا در یک دوره آموزشی امداد با یکسری از همکلاسیهای دوران دانشجویی دوباره همکلاس شویم وبمانند
گذشته یک دل سیر بخندیم !!! اگر اهلش باشید میدونید که بی مزه ترین اتفاقات و حوادث در کلاس، فوق العاده جالب وخنده دار بنظر می رسد.
بگذریم واز اخبار تاسف باری که استاد مربوطه از زلزله بم (بواسطه حضور بعنوان امدادگر) تعریف می کرد بگویم.
1- بیش از 1500 نفر بواسطه عدم آگاهی کمک رسانان!!! از طریقه صحیح امداد رسانی ،دچار ضایعه نخاعی شده اند که بگفته ایشان اگر مرده بودند بهتر از این بود که اینگونه به حیات ادامه دهند (صرفاً یه نفر را زنده از آوار بیرون آوریم!!!!)
2- حضور امدادگران از 168 کشور . که ایشان می گفت بدلیل عدم برنامه ریزی ومدیریت جز خندیدن به ریشمان چیز دیگری از گفتار ورفتار آنان نمی شد فهمید.نمونه اینکه گروهی که از یکی از کشور های اروپایی آمده بودند از ایشان نقشه جمعیتی شهر بم را تقاضا کرده بودند . تماس با مسئولین بالا وبالاتر و... به این نتیجه منجر شده بود که نداریم!!!
گروه مذکور بوسیله تلفن ماهواره ای با کشور خود تماس گرفتند وظرف مدت 3 دقیقه!!! نقشه درخواستی بر صفحه مانیتور کامپیوتر آنها نقش بست.
3- از لهستان دستگاه تصفیه آبی به گنجایش 6000 لیتر آورده شده بود که آب حاصله ،از آب معدنی های!!!! بسته بندی ساخت داخل بسیار با کیفیت تر بود.
اما بعد سخنی با مرجع تقلید آقای مکارم شیرازی :
خیلی دیر بفکر استفاده از روش سلف خود مرحوم میرزای شیرازی افتادید وتاریخ استفاده آن گذشته است.