یکشنبه، آبان ۱۰، ۱۳۸۳

سلام دوستان
فرض کنید شما در موسسه ای(بر حسب تصادف) همکارفردی با نفوذ وقدرتمند می شوید پس از مدت 18 ماه فعالیت ، موفق به اخذ وتصویب اعتبار پروژه قابل توجه می شوید. ناگهان همه چیز عوض می شود و میگویند به همکاری با شما دیگر نیازی نیست (خیلی راحت! وکا ملاً ماهرانه) .
وضعیت شما فوق العاده پیچیده می شود به نوعی در به در می شوید.چند ماهی را با این فلاکت و بد بختی دست بگریبانید (و چقدر سخت بود) [که اگر ملاحضاتی در کار نبود قطعاً طی یک اقدام شهادت طلبانه می فرستادمش سینه کش قبرستون ].
خلاصه مجبورید به مانند بقیه مسایل زندگی این قضیه را هم دچار مرور زمان، فراموشی و...کنید. تا اینکه چند روز پیش برای پروژه ای جدید دوباره به شما مراجعه ودرخواست همکاری می کند با کلی چاخان کردن وشاخ در جیب گذاشتن (عجب رویی!!!) البته نه کار در یک پروژه ، مجدداً فعالیت در جهت تصویب یک پروژه (جالب است بدانید در ایران به تصویب رساندن یک پروژه بیش از انجام آن وقت گیر وطاقت فرسا است).
شما بین دوراهی قرار می گیرید همکاری یا جواب نه . هر کدام مشکلاتی را در پی دارد .نه گفتن شما به منزله نه گفتن به یک سیستم مافیایی است همانطور که اول گفتم وی شخص قدرتمند وبا نفوذیست ومشکلاتی بعضاً غیر قابل جبران را برایتان ایجاد می کند.
بله گفتن هم امکان تکرار سیکل گذشته را در پی دارد .
چه می کردید؟ منتظر نظراتم.
(با فرض اینکه شما قادر به خروج از کل سیستم نیستید)


تازه های موسیقی آن طرف آب
بی بی سی فارسی
روزنامه شرق
فارسی VOA
گویا
پارس فوتبال
خبرگزاری ایسنا
خبر ورزشی



Weblog Commenting and Trackback by HaloScan.com

This page is powered by Blogger. Isn't yours?